یادداشتى در مورد زندانیان٢٠١٣

 

قبل از هرچیز باید از دکوپاژ بسیار عالى فیلم که خیلى فنى هم هست صحبت کنیم،چیزى که در فیلمهاى ایرانى اصلا رعایت نمى شه،از اولین سکانسى که آقاى دوور به دنبال دخترها داخل زیرزمین میره تا حضورمظنون اصلى در کاروان و هنگام دستگیرى، شاهد دکوپاژى هستیم که به خوبى منتقل کننده احساس حاکى برکاراکترها به ماست.

از دیگر نکات فنى فیلم مى توان به موسیقى متن هماهنگ و روایتگرى مناسب فیلمنامه در فراز و فرود داستان و تلاش در معما جلوه دادن آن که کارى دشوار است یاد کرد.

 

بنظرم این فیلم فراتر از تقابل خیر و شر است و به نوعى تقابل میان احساس و عقل را روایت مى کند!به طورى که دوکاراکتر متضاد یکى دوور که مذهبى پایبند و دیگرى یک کافرِماسون به نام کارگاه لوکى است.دوور آنقدر مذهبى است که درهیچ کارى حتى اجراى مجازاتهاى الکس ذکر خدا را ازیاد نمى برد،اوهمانطور که خود معترف است به دنبال شم یا همان احساس خود مى رود تا گناهکار راپیدا ودختران رانجات دهد.درمقابل لوکى است باتمام هوش و پیروى صرف از عقل واستهزا مذهب (وبه زعم خودخرافات مدرسه ى مذهبى هانتینگتون) که مى کوشدمجرم را بیابد،سازنده اصرار دارد همه جا ماسون بودن لوکى رانشان دهد از انگشتر و خالکوبى گرفته تا خونى که(به طرز عجیب و ناباورانه)دیدچشم راستش را مسدود مى کند و او در لحظه ى سعادتمندى(رساندن دختر)همه چیز رابا چشم چپ مى بیند!

بنظرم فیلم اصلا نهیلست نیست و اتفاقا یک اثر تریلر رئالیستى است که کوشش مى کند عاقبت پیروى از احساس(دیندارى)و پیروى از عقل(کافربودن) را به نمایش بگذارد.

کاراکتر مذهبى معتقدفیلم عاقبت در چاهى مى افتد که خودش مسئول آن است و در واقع در تمام ماجرا هیچ کارى جز خراب تر کردن اوضاع نمى تواند انجام دهد.آن سوى داستان قهرمان کافرى که درسکانسهاى متعدد بر ماسون بودن او تاکید مى شود این خانواده ى مذهبى را نجات مى دهد وحتى تاکنون در پرونده اى شکست نخورده است! با تکیه بر فیلم،در واقع زندانیان همان دین دارانى هستند که چون مار در هزارتوى معماگونه ى دنیا گرفتار شده اند!

 

میم شین

٤دى ١٣٩٥